در حال بارگزاری ....

روستای جبیند

 

از نظر موقعیت جغرافیایی در 37 درجه شمالی و 46 درجه شرقی قرار دارد،و جزء یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی ست، که در شهرستان هشترود، بخش نظرکهریزی و دهستان آلمالو واقع شده، و حدود 60  کیلومتر با شهرستان هشترود فاصله دارد

آب و هوای روستا

بدلیل قرار گرفتن در منطقه کوهستانی سهند، در زمستان و پائیز سرد و خشک و در بهار و تابستان معتدل و گرم میباشد، و در اغلب مواقع زمستانهای بسیار سرد و خشنی را در روستا شاهد هستیم، که سوز و سرمای طاقت فرسائی دارد. ولی بهار بسیار معتدل و مرطوبی دارد.مساحت کلی آن:در حدود 16/5 کیلومتر مربع میباشد، که از این مقدار مساحت ۴/۵ کیلومتر مربع آن،زمینهای معروف به (تخته) را شامل میشود و حدود 2/250 کیلومتر مربع آنهم به دامنه های ( کوه مهره دار ) مربوط میشود.همچنین قسمتهائی از اراضی روستای ( حسینلو ) که توسط اهالی روستای ما خریداری شده اند.

همسایه های روستا

روستای جبیند، از طرف شمال، به روستای ( قره کلک ) از طرف شرق، به روستاهای ( مهره دار و دلوحسن ) از طرف جنوب، به روستاهای ( آتش بیگ و حسینلو ) و از طرف غرب هم به روستاهای ( بسیط ، ایلخچی و توپ آغاج ) محدود میشود.

جمعیت روستا

طبق گزارش مرکز آمار ایران، و بر اساس سرشماری نفوس و مسکن، که در مهر ماه سال 1395 در کل کشور انجام گرفت، روستای جبیند 51 خانوار دارد، که 44 خانوار آن ثابت و دائمی و 7 خانوار آن موقت و متغیر هستند. یعنی 6 ماه سرد سال را به شهر رفته و به محض ذوب شدن برف ها و گرم شدن هوا به روستا آمده و به کار کشاورزی و دامداری خود مشغول میشوند. جمعیت کل روستا تقریبا در حدود 200 نفر میباشد.

تقسیم زمینها بین کشاورزان

در سال 1335 ارباب روستا، مرحوم ( ابوالفتح خان مسعود ) همه زمینهای روستا را بمدت 3 سال به آقای ( حاج خیر الله اکبری ) واگذار نمودند،و قرار شد ایشان نیز زمینهای روستا را به اهالی روستا اجاره بدهند ولی از آنجائیکه این تصمیم ناراحتی و نارضایتی روستائیان را بهمراه داشت آقای(حاج خیر الله اکبری)زمینهای معروف به (کوزه) را برای خود برداشته و بقیه زمینها را به خود ارباب بازگرداندند. مرحوم (ابوالفتح خان مسعود) زمینهائی را که به ( مستثنیات ) معروف بودند: از جمله یوخاری میشه( بیشه بالا ) اشاغه میشه ( بیشه پائین ) و زمینهای اطراف (درمان مخروبه) که همگی از نهر (درمان ارخی) مشروب میشدند و باغات معروف به ( ارباب باغی ) که در قسمت پائین روستا واقع شده و از دره ( چاللی دره ) آبیاری میشدند، را برای خود نگه داشته و بقیه زمین های روستا را به قیمت (۱۰۲/۰۰۰)  تومان به روستائیان واگذار نمودند، در ضمن موعد سر رسید اقساط این زمین ها، اول پائیز هر سال بود، که آنها باید این مبلغ را در 12 قسط و بمدت 12 سال پرداخت نمایند.(یعنی هر سال مبلغ 8500 تومان)کل زمینهای روستای جبیند ( 132 پونزا معادل 8 آخجه میباشند) که اهالی این روستا، همه زمین های روستای جبیند را به غیر از ( مستثنیات ) که در بالا ذکر شدند، به ترتیب زیر خریداری نمودند:آقایان ( بهلول ، سهراب ، صادق و قلی محمدی 8 پونزا ) (خیر اله و سیف اله اکبری 8 پونزا ) ( فرامرز و جبار صفری 8 پونزا )  ( موسی و قربانعلی میرزایی 8 پونزا )  ( رستم ، اژدر و حیدر جعفری 8 پونزا ) ( رحمت ، رستم و محمد سائیلی 8 پونزا ) ( ید الله زمانی و عبد الله سائیلی 8 پونزا ) ( حمید ، صمد و محمد عظیمی 8 پونزا ) ( میرزا علی ،حکمعلی و سهراب عباسی 6 پونزا )( کریم و سلیم غفاری 6 پونزا )( غلامعلی و آقامعلی قربانی 5/5 پونزا ) ( فتحعلی و سلطانعلی قربانی 5/5 پونزا )( ابراهیم محمودی 5 پونزا ) ( عیوض و بابا غفاری 5 پونزا ) ( اسماعیل اکبری 4 پونزا ) ( ابراهیم نوری 4 پونزا ) ( اسماعیل و ابراهیم اسدی 4 پونزا ) ( اژدر نجفی 3 پونزا ) ( بابا و حسن محمودی 3 پونزا )  ( بابا قاسمی 3 پونزا ) ( عزیز غفاری 2 پونزا ) ( عزیز مجیدی 2 پونزا ) ( بابا نوری 2 پونزا ) ( اکبر عظیمی 2 پونزا ) ( عبد الله موسوی 1 پونزا ) در ذیل نمونه ای از فیشهای پرداختی اهالی روستا، مربوط به زمینهای واگذار شده در زمان اصلاحات ارضی، به نمایش گذاشته شده است، که تاریخ اولین سر رسید قسط این فیشها 1351/7/1 بوده است. و همه روستائیان بایستی اولین روز پائیز هر سال، نسبت به پرداخت قسط های خود اقدام می کردند، ضمنا آنها برای پرداخت این قسط ها، می بایستی به شهر تبریز رفته و در آنجا قسط هایشان را پرداخت می نمودند.

واگذاری زمینهای معروف به ( مستثنیات )

زمین های یوخاری میشه (بیشه زار بالا) و اشاغه میشه (بیشه زار پائین) و همچنین زمینهائی که در مجاورت آسیاب (درمان) مخروبه قرار داشتند، بعلاوه باغات قسمت پائین روستا، که به ( ارباب باغی ) معروف بودند، اصطلاحا ( مستثنیات ) گفته می شدند، که تمام زمینهای مذکور توسط مرحوم ارباب ( ابوالفتح خان مسعود ) در تاریخ 1349/4/15 و به قیمت 240/000 ریال معادل ۲۴/۰۰۰ تومان به ۱۳ تن از روستائیان که تمایل به خرید آنها داشتند،واگذار گردید، این آقایان عبارتند از:۱- ( بهلول محمدی سهمی معادل 30/000 ریال) ۲- ( فرامرز صفری سهمی معادل 30/000 ریال ) ۳- ( میرزا علی عباسی سهمی معادل 30/000 ریال ) 4 – ( قربانعلی میرزائی سهمی معادل 7/500 ریال ) ۵ – ( سلیم غفاری  سهمی معادل 7/500 ریال ) ۶ – ( بابا قاسمی سهمی معادل 15/000 ریال )7 – ( غلامحسین محمودی سهمی معادل ۳۰/۰۰۰ ریال) 8- (حسن محمودی سهمی معادل 20/000 ریال) ۹- (اسد محمودی سهمی معادل 10/000 ریال ۱۰-(رحمت سائیلی سهمی معادل 15/000 ریال)۱۱- (رستم سائیلی سهمی معادل 15/000 ریال)۱۲- (محمد قربانی سهمی معادل 15/000 ریال)۱۳- ( غلامعلی قربانی سهمی معادل 15/000 ریال که زمینهای مذکور به جمعا به مبلغ ۲۴۰/۰۰۰ ریال، معادل 24/000 تومان به افراد فوق الذکر واگذار گردید،و افراد مذکور ابتدا به 2 گروه تقسیم شده و هر گروه زمینهای میان خود را، به نسبت سهمی که پرداخته بودند، میان خودشان تقسیم نمودند. یک گروه از آنها شامل آقایان: ( غلامحسین محمودی ،غلامعلی قربانی ،اسد محمودی ،حسن محمودی ،محمدقربانی ،رستم سائیلی ،رحمت سائیلی بوده و گروهی دیگر شامل آقایان: (بابا قاسمی ،فرامرز صفری ،سلیم غفاری ،میرزا علی عباسی  ،قربانعلی میرزائی ،بهلول محمدی ) بودند.

اربابان حاکم بر روستا

با توجه به تحقیقاتی که از افراد معتبر، و قدیمی در روستای جبیند، بعمل آورده ام، قدیمی ترین ارباب روستای ما، شخصی بنام مرحوم ( میرزا شفیع ) بوده،و بعد از ایشان شخصی بنام ارباب ( حسن آق بولاغی ) مدتی حاکم بر روستای ما بوده است،بعد از ایشان نیز 2 نفر که از اربابان دلوحسن و پاشابیگ بودند و هر 2 نفرشان نیز به ( غفار سلطان) معروف بودند بر اوضاع روستا حاکم شدند.بعد از ایشان نیز شخصی متدین و متعصب بنام ( ابوالفتح خان مسعود) ارباب روستای جبیند شدند که از بین اربابان حاکم بر روستای ما،ایشان بهترین و آخرین کسی بودند که بر روستای ما حکومت کرده اند. و در زمان ایشان بود که قانون اصلاحات ارضی به مرحله اجرا گذاشته شد،و همه زمینها به خود اهالی روستا واگذار گردید.( مرحوم ابوالفتح خان) شخصی متدین ،متعصب و بسیار باغیرت بودهاست.ایشان همیشه با اهالی روستاهای خود با عدالت و انصاف رفتار میکردند و کوچکترین ظلم و ستمی در حق آنها روا نمی داشتند.ایشان فرزند مرحوم ( میرزا مسیح ) بودند، و در ضمن پسری به نام ( محمد رضا ) و برادرانی به نام های ( جواد و یحیی ) داشته اند،که به همراه مباشرین خود(حمید) و (جانعلی) به امور روستائیان رسیدگی میکردند.

مرحوم ( ابوالفتح خان مسعود ) در روستای ما اولین کسی را که برای سمت کدخدایی ده انتخاب کرده بودند، مرحوم (ابوالفضل عظیمی) بودند، تا زمانیکه ایشان در قید حیات بودند از طرف ارباب ماموریت داشتند به امور ده و اهالی روستا رسیدگی نمایند. بعد از وفات ایشان، مرحوم ابوالفتح خان یکی دیگر از اهالی روستا بنام مرحوم ( موسی میرزایی ) را بعنوان کدخدای ده انتخاب نمودند، اربابان در روستاها به این دلیل کدخدای ده را از اهالی روستاها انتخاب می کردند، تا از طریق وی به سهولت با دیگر اهالی روستا ارتباط برقرار نموده و با این تفکر بهتر میتوانستند از مشکلات و آلام آنها مطلع و آگاه گردند. مرحوم ( موسی میرزائی ) نیز به کمک برادر خود مرحوم ( قربانعلی میرزائی ) به اداره روستا و امور روستاییان می پرداختند. مرحوم (ابوالفتح خان مسعود)در جریان اصلاحات ارضی،علاوه بر زمینهای معروف به (کوزه ) ،محل انبار غله روستا ( غله دامی ) را نیز نگه داشته و واگذار نکردند، تا اینکه ایشان بعدا این مکان را به مرحومان ( موسی و قربانعلی میرزائی)واگذار نمودند،ارباب روستای ما،بهره ای را که از روستائیان میگرفتند، 1/4 سهم از محصولاتی بود که آنها برداشت می کردند.آنها همه آن محصولات،اعم از (گندم ،جو ،عدس ،نخود و…) را در محلی بنام ( غله دامی ) نگهداری میکردند.که این انبار غله در قسمت غربی روستا و در محلی بنام ( آرالیق ) بنا شده بود. قانون(اصلاحات ارضی):حکومت ارباب و رعیتی تا سال 1340 ادامه داشت،تا اینکه رضا شاه پهلوی بدستور آمریکا و دیگر مستکبران، قانون ( اصلاحات ارضی ) را به تصویب رسانده و به مرحله اجرا در آورد. تا کشور عزیزمان ایران را از نظر محصولات کشاورزی و دامی، کاملا وابسته خود گرداند، و هجوم روستائیان به شهر نیز از آن زمان شدت گرفت، و بطور کلی کشاورزی در ایران کاملا فلج شد. و ما برای تهیه محصولاتی که قبلا خود تولید کننده آنها بودیم،دست به دامان بیگانگان شدیم . البته اصلاحات ارضی، مزایایی هم برای کشاورزان داشت و آن رها شدن از دست اربابان ظالم و ستمگر بوده که حقیقتا در بعضی از روستاها، مردم را برده خود کرده بودند، و تمام زحمت و دسترنج کشاورزان را نصیب خودشان میکردند. با از میان رفتن آنها، چون نظام حکومتی روستا نیز از هم پاشیده شد،خیلی از اهالی روستا، امیدی به ادامه تلاش و کشت و زرع نداشتند، و سعی کردند به شهر مهاجرت کنند. همین عوامل، باعث شده تا بعضی از افراد قدیمی روستا، از اصلاحات ارضی به نیکی یاد کنند و برخی دیگر که از افکار رضا شاه آگاهی دارند، از آن به عنوان یک طرح و قانون فلج کننده و از بین برنده کشاورزی نام ببرند.

دلایل نامگذاری زمینها در روستا

۱.(حاجی حسن گدیکی): یکی از زمینهای ( دیم ) موجود در روستای جبیند،بنام (حاجی حسن گدیکی) معروف بوده ،که این زمینها در قسمت بالائی دره ( دووز دره ) قرار دارند، در زبان محلی تپه های کوچک را ( گدیک )می گویند، و دلیل نامگذاری این زمین ها، چنین بوده است، که این زمینها در زمان قدیم، محل مناقشه بین اهالی روستای ما و اهالی روستای ( قره کلک) بوده است،و اهالی روستای (قره کلک)، زمینهای مزبور را در تصرف خود قرار داده و به روستائیان ما، اجازه استفاده از آنها را نمی دادند،تا اینکه اهالی هر 2  روستا تصمیم می گیرند، یک نفر از اهالی روستای ( بسیط ) را برای امر قضاوت و میانجیگری،بصورت بیطرفانه دعوت نمایند،این شخص مرحوم ( حاج  حسن  علیزاده ) بودند، ایشان در آن زمان، از بانفوذترین و نامدارترین افراد در روستای ( بسیط ) بودند، و در میان همه روستاهای اطراف،از شهرت و جایگاه والائی برخوردار بودند،و چون اهالی هر 2 روستا از قضاوت عادلانه و بزرگمنشی ایشان، آگاهی کامل داشتند، آن مرحوم را برای چنین امر خطیر و حساسی برگزیدند،و هر 2  طرف قول دادند،که هر چه که ایشان نظر بدهند،آنرا فصل الخطاب قرار خواهند داد،مرحوم ( حاج حسن علیزاده )بمحض اینکه سوار بر اسب شده، و اسب خود را حرکت دادند، بعد از طی مسافتی معین دهنه اسب را کشیده و سپس ایستادند،و رو به اهالی هر 2  روستا با صدای بلند فریاد زدند که از امروز، مرز میان شما اهالی روستای ( جبیند ) و  روستای ( قره  کلک ) این نقطه خواهد بود، بطور قطع حد مرزی را که حدود 50  سال پیش، آن مرحوم مشخص و معین نموده اند، تا امروز رعایت شده است،و این نقطه مرزی زمینهای روستای ما را از زمینهای روستای مذکور جدا می کند،خداوند روح والای مرحوم ( حاج حسن علیزاده ) و کسانی را که مثل ایشان،عمر پر بار و پر برکت خود را صرف حل مشکلات مردم و جلوگیری از بروز درگیری میان امت اسلامی نموده اند،قرین رحمت گرداند.

۲.(قنبر اولن): به قسمتهای بالائی دره ( سولی دره) ( قنبر اولن ) میگویند،دلیل نامگذاری آن این بوده است که در زمان قدیم، که همه جای ایران را قحطی و خشکسالی فرا گرفته بود، شخصی بنام ( قنبر ) که برای فروش ( انگور و کشمش ) و مانند آن به روستای ما رفت و آمد داشت. در یکی از آن روزها که اقلام خود را در روستای ما فروخته و در حال عزیمت به روستای دیگری بوده، که ناگهان موقع عبور از قسمت بالائی دره ( سولی دره ) توسط یکی از راهزنان و اوباش معروف آن زمان، به نام ( عاصف ) گرفتار شده،و این سارق جنایتکار، که از اهالی روستای ( باغچه  جیغ ) بودند، در ابتدا همه خشکبار و اقلام نزد ایشان را غارت نموده و سپس در عملی وحشیانه ( قنبر ) را از بالای دره به طرف پائین پرتاب میکند،و بدین صورت با قساوت و بی رحمی تمام،باعث مرگ وی میگردد.و از آن روز این بخش از دره و زمینهای اطراف آن به خاطر قتل مظلومانه ایشان بنام ( قنبر اولن) گفته میشوند،یعنی جائی که( قنبر )در آنجا کشته شده است، همچنین از آنجائیکه خون انسان مظلوم و به ناحق ریخته شده پایمال نمیگردد پس از بازجوئی های زیاد و بررسی های فراوان،از راهزنان معروف منطقه،سرانجام (عاصف) بدست یکی  از افراد بانفوذ و قدرتمند آن زمان، بنام ( حاج حسن علیزاده ) دستگیر شده و قصاص میگردد، بدین صورت که او را از بالای بلندی پرتاب کرده و به هلاکت می رسانند، توضیح اینکه مرحوم ( حاج  حسن علیزاده ) از اهالی با نفوذ و سیاس روستای ( بسیط ) بودند.

۳.(آق دره):

۴.(اسلام تخته سی):

۵.(بایقرا یولی):

۶.(اوچی گدیکی): در زبان محلی (اوچی ) به معنی ( شکارچی ) و ( گدیک ) به معنی ( تپه ) بکار میرود،و به زمینهای یونجه زار دیمی که در قسمت بالائی دره های معروف به ( آغ  دره ) و ( نصیر محمد ) قرار گرفته اند (اوچی گدیکی) گفته می شوند،و دلیل نامگذاری زمین های فوق این بوده که در زمان قدیم، در اطراف و اکناف این زمین ها، حیواناتی از قبیل ( آهو ) و مانند آن وجود داشته اند، که شکارچیان برای شکار آنها به این نقطه از روستا می آمدند،بهمین دلیل است که این زمینها به ( اوچی گدیکی ) یعنی ( تپه شکارچی ) معروف شده اند. در ضمن زمینهای فوق مرز میان روستای ما و روستای همسایه ما ( قره کلک ) واقع شده اند.

۷.(بیوک قیه): در زبان محلی ( بیوک ) به معنی بزرگ و ( قیه ) به معنی سنگ بزرگ بکار میرود،و زمین هائی را که در قسمت بالائی روستا، و در شمال دره معروف به ( زیل زیلاتان ) واقع گردیده اند، به (بیوک قیه) معروفند و دلیل نامگذاری این زمین ها، قرار گرفتن در کنار سنگ بسیار بزرگی ست که به ( بیوک قیه ) سنگ بزرگ معروف میباشد.این سنگ بزرگ در قسمت بالائی این زمینها و در کنار جاده قدیمی معروف به (دلو حسن) یولی قرار دارد.

۸.(کلهلی):

دلیل نامگذاری روستای جبیند

بنظر میرسد (جبیند) از کلمه (جمعیت) گرفته شده باشد،که در زمانهای قدیم، این نام برای روستای جبیند بکار می رفته است، و روستاهای اطراف روستای ما را با این نام می شناختند، به قول یکی از ریش سفیدان روستا، شاید دلیل این نامگذاری این بوده است که بعضی از اهالی روستاهای اطراف، بخاطر وجود چشمه های طبیعی فراوان و منابع طبیعی سرشار در این منطقه ، این نقطه از زمین را برای چرای دامها و احشام و سیراب کردن آنها و همچنین محل استراحت خود (چوپان ها)بر می گزیدند، و به مرور زمان، جمعیت زیادی در این مکان گرد هم آمده اند، به هر حال این معقول ترین و نزدیکترین گزینه برای چگونگی نامگذاری و دلایل آن به نظر میرسد،به راستی اگر این چنین بوده باشد، نام (جمعیت) نام شایسته ای برای آن خواهد بود، و از آنجائیکه کلمه (جمعیت) در زبان محلی (جمیت) تلفظ می گردد،این کلمه در گذر زمان به ( جبیت ) تغییر یافته و از آنجائیکه حرف ( ت ) و ( د ) در تلفظ شباهت زیادی به هم دارند، به مرور زمان ( جبیند ) جایگزین ( جبیت ) شده است.

موقعیت قدیمی و فعلی روستا

از آثار و شواهد بر جای مانده از زمانهای قدیم، چنین میتوان نتیجه گرفت که بناهای اولیه و بطور کلی ساختار اصلی روستا، با آنچه که اینک شاهد آن هستیم به مرور زمان و بطور کلی دچار تغییر و دگرگونی شده است.و ساکنان اولیه آن که در ابتدا به این مکان آمده اند، قسمت غربی آن یعنی( ارباب باغی کنونی )را برای زندگی و سکونت خویش و نیز دامهای خود برگزیده اند، در واقع آنها آن زمان این منطقه را بهترین گزینه برای احداث روستا دانسته اند. دلیل این ادعای بنده هم،غارها و تنورهای بر جای مانده از آن دوران میباشند، که نشان از این دارد،که روزگاری در این بخش از روستا، زندگی جریان داشته و مردمانی در این مکان زندگی می کردند، ولی اینک به باغات درختان میوه، و زمینهای زراعی تبدیل گشته است. یکی از همین آثار تنور بسیار قدیمی بود، که چند سال پیش،در یکی از باغ های ما کشف شد، و همچنین در بخش پائینی این باغها غارهای بر جای مانده از آن دوران کاملا مشهود است،یکی دیگر از این غارها، در قسمت پائینی باغهای متعلق به جناب آقای ( حاج خیر الله اکبری ) قرار دارد، که فاصله زیادی با این باغ ها ندارد،و تنها یک دره نسبتا عمیق است این که بین آنها فاصله انداخته است،شاید در زمان انتخاب این نقطه از روستا بعنوان محل سکونت اهالی، آثاری از دره عمیق نبوده و همه این منطقه کاملا مسطح و هموار بوده است، که باعث شده مردمان آن زمان، آنجا را برای زندگی انتخاب کنند. ولی عواملی که باعث گردیده با گذشت زمان از این منطقه به بخش بالائی آن نقل مکان کنند که اینک خانه های اهالی روستا در آن نقطه واقع شده اند،برای همگان مبهم و نامعلوم است.شاید یکی از دلایل تغییر مکان آنها، عوامل طبیعی مانند سیلابها بوده، که هر روز قسمتهای شمالی و جنوبی روستا را تهدید میکرده و با عمیق تر شدن این بخشها،بیم آن میرفته که امنیت کل روستا،به مخاطره بیفتد. همین اتفاق نیز پس از مدتی اتفاق افتاده، بطوری که هم اکنون بخش های شمالی و جنوبی روستا، با گذشت زمان،به دره های عمیقی تبدیل گشته، که شاید زمانی بر روی آنها،خانه های زیبائی قرار داشته است. به هر حال، اطلاعات زیادی از آن دوران در دست نیست، که بتوان بطور قاطع و صحیح قضاوت کرد، و همه این مطالب فقط حدس و گمان است. ولی در مورد اینکه موقعیت فعلی روستا، در زمان قدیم ،در جائی بغیر از مکان فعلی آن بوده ، با توضیحاتی که داده شد، کاملا مطمئن هستم.به امید روزی که با تحقیقات بیشتر در این خصوص و کشف آثار بر جای مانده از آن دوران و تاریخچه دقیق ( روستای جبیند ) اطلاعات دقیق تری را در اختیار اهالی روستای جبیند،بگذاریم.

کوهول(غار)

زمان های قدیم محل نگهداری حیوانات اهلی از قبیل(گاو،گوسفند،اسب،الاغ و…)بوده است و روستائیان زمین را به این منظور حفر میکردند،که گاهی ممکن بود چندین متر طول داشته است و ارتفاع آن هم باید به اندازه ای بود، که همه حیوانات به راحتی از آن عبور می کردند.همه این غارها بدون آنکه کمترین کنکاش و تحقیقی در مورد آنها صورت بگیرد، در اثر غفلت اهالی روستا،یا کاملا مسدود شده و یا در حال نابودی هستند.

آثار باستانی

مهمترین اثر باستانی روستای جبیند، سنگ نوشته های بسیار قدیمی در قسمت غربی روستا، و در کنار قبرستان کنونی واقع گردیده بودند، که متاسفانه در اثر اهمال کاری و سهل انگاری اهالی روستا توسط افراد فرصت طلب و وطن فروش، به تاراج رفته اند، و حقیقتا کسانی که با این افراد خائن همکاری کرده اند تا این گنجینه های ارزشمند و تاریخی روستا، از محل اصلی خود جدا شده، و به سرقت بروند، ظلم و خیانت بس بزرگی را در حق همه اهالی روستا و قدمت و تاریخچه آن روا داشته اند، و میتوان گفت، این افراد به گونه ای همه دارائی های روستای خود را در ازای دریافت اندکی پول، به بیگانگان واگذار کرده اند که نه اهالی فعلی روستا و نه آیندگان این گناه بزرگ آنان را نخواهند بخشید،این سنگ نوشته های قدیمی، در حدود 4  قطعه سنگ بودند، که 3 قطعه آن در کنار یکدیگر واقع شده، و به اجاق معروف بودند، و 1  قطعه دیگر هم به فاصله کمی از آنها قرار داشت که بصورت مکعب مستطیل بود،همه سنگها،با خطوط زیبائی حکاکی شده و قسمتهای بیرونی آنها،مملو از سنگ نوشته هائی به زبان عربی بودند، این سنگها در زمان قدیم، بین اهالی روستا،از حرمت و قداست بالائی برخوردار بودند.افسوس قبل از تحقیق و بررسی لازم در مورد آنها،این آثار باستانی ارزشمند روستا،به سرقت رفته اند.

قبرستان روستا

قدیمی ترین قبرستای روستا،در قسمت بالای روستا و در سمت شرق آن واقع گردیده که از قدمتی بسیار طولانی و دیرین برخوردار میباشد،این قبرستان در زمان قدیم به قبرستان(ارامنه) معروف بوده و به همین دلیل، به نظر میرسد که ساکنان اولیه روستا،که در این قسمت مدفون گشته اند،مسلمان نبوده و قبل از آمدن اسلام، آنها در این روستا ساکن بوده اند و اکنون بجز چند قبر مخروبه، چیزی از آنها برجای نمانده است،با این اوصاف،اگر از ورود اسلام به ایران،بیش از 1400 سال میگذرد،پس روستای ما قدمتی بیشتر از آن نیز دارد متاسفانه طی چند سال اخیر،چند تن از اهالی روستا،که قبلا در قسمت پائین روستا ساکن بودند،به این نقطه از روستا کوچ کرده و پس از تخریب قبرستان قدیمی آن، منازل خود را در آنجا بنا نموده اند، که این عمل آنها علاوه بر بی احترامی به اموات گذشته، که خود نوعی گناه محسوب می شود،موجب از بین رفتن آثار و بنای این قبرستان بسیار قدیمی گردیده است. ساکنان مسلمان روستا را در قسمت پائین روستا و در سمت غربی آن دفن کرده اند،و هر کدام از اهالی روستا را که به رحمت خدا بروند در آنجا خاک میکنند.خداوند روح همه کسانی را که در هر 2 قبرستان روستایمان آرمیده اند قرین رحمت کرده و از گناهان آنها بگذرد.

دره سولی دره در قسمت ( شمالی) کوه مهره دار در قسمت ( شرقی) دره سویوق بولاغ در بخش ( جنوبی) و رودخانه جبیندرود در (غرب) روستا واقع شده اند.

مدرسه روستا در طرف شرق آن واقع شده و کمی از روستا فاصله دارد

مسجد روستا در قسمت مرکزی آن احداث شده ، تا همه اهالی روستا، به سهولت به آن دسترسی داشته باشند.

جمع آوری و گزارش توسط آقای محمد محمودی